† سروش نامه ††

† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .
† سروش نامه ††

† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .

497

دختر دایی 3 سالم داشت تعریف میکرد: " بابام تصادف کرد زد به یه موتوری موتوریه افتاد بابامم پرید روی ماشین "

من : " بابات چطوری پرید رو ماشین ؟"

دختر داییم:" مثل میمونا ".

نظرات 2 + ارسال نظر
peyman پنج‌شنبه 21 فروردین 1393 ساعت 21:53

واقعا ما اینو نداشتیم تو فامیل چی کار میکردیم

نمیدونم واقعا" :/

منو داشتین خب :/

mahsa شنبه 16 فروردین 1393 ساعت 23:17 http://mahsa-mah.blogsky.com

إ إ إ إووووووووووووووووااااااااااااا

والا : ))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد