† سروش نامه ††

† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .
† سروش نامه ††

† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .

202

تو اتاق انتظار نمایندگی نشسته بودم ، یه پشه هم رو پام نشسته بود !

حوصلمون سررفته بود بازی میکردیم باهم.


من دسمو میبردم سمتش اون میپرید یه دور میزد دوباره سر جای قبلش مینشست !


و این چرخه تا 1 ساعت ادامه پیدا کرد....




حیف ک عمره پشه ها یه روزه ...



دوست خوبی بود...

200

بچه بودم فک میکردم اگه بخوام مرغ پرورش بدم باید تو زمین جوجه بکارم

197

پسره سر کلاس اومد شیرین بازی در بیاره ، گفت من از بالا سیب انداختم رو سر نیوتن !





اومدم بش بگم : آخه میمون رو درخت سیب چیکار میکردی؟ :| مگه موز نمیخورین شماها؟









اما دیگه اونروز زیادی ضایش کرده بودیم ، بسش بود !

196

واکنش استادا و رفیقام و بقیه ی دانشجوها وقتی میفهمن من سیدم :





تو سیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟







:O :O :O :O :O


:O

رفیقم واسم نوشته بود :


I am go to sofre an eat appleword !!!



3 ساعت فک میکردم منظورش چیه


آخرش گفت میخوام برم سر سفره سیب زمینی بخورم :|

191

رفتم تو وبلاگ دختره عشق سنج آنلاین داشت !

اسم خودمو بالا نوشتم بعد هرچی اسم دختر بلد بودمم پاین نوشتم که تست کنم ببینم کدوم دختره که عشقش به من بیشتره ، و اینکه اسمش چیه...


حالا ی سوال واسم پیش اومد !


همه جوره تست کردم واسه همه 99% زد!


یعنی همه دخترا عاشق منن ؟

خب الان من چیکار کنم ؟ :|

190

دختر داییم میخواست تنیس بازی کنه ، توپو انداخت زمین اینقد با راکت زد روش تا راکت شکست !



3 ساله ها چی تو مغزشون میگزره ؟

188

از جمله مصیبت های زندگی اینه که 2 شب پشت سرهم با دختردایی 3 ساله ی گودزیلاتون برای شام برید بیرون !






مثلا دیشب گشنش بود داشت صندلی ماشینو گاز میزد !



صندلی دوس داره خب :|

175

در اینده احتمالا" جز نیروی گشت گشاد بشم !

165

کلا یکی از قوانین زندگی اینه که به هرکسی به اندازه بها بده ! نه کمتر ، نه بیشتر !