† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .

† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .

579

یه بارم بچگیام رفتم جمکران یه آقای قد بلند با لباس سفید با چهره نورانی اومد بوسم کرد رفت ، اوایل فکر می کردم امام زمانه بعد ها فهمیدم داییمه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد