† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .

† سروش نامه ††

دست نوشته ، گزیده ، تلخند ، طنز و کوفت و زهرمار و هزار تا شروور دیگه .

عناوین یادداشت‌ها

  • 438 یکشنبه 13 بهمن 1392 12:18
    بهت پیشنهاد میکنم با من درنیفتی ! چون که من : 1 _ کاراته 2 _ کنگفو 3 _ نینجتسو 4 _ جودو و 28 تا کلمه ی خطرناک دیگه بلدم !
  • 427 سه‌شنبه 8 بهمن 1392 01:40
    خیلی دوس دارم برم سمت یه غریبه و بگم ببخشید یه عکس از من میگیرین ؟ اگه گفت بله یه عکس از خودم بش میدم و میرم
  • 426 سه‌شنبه 8 بهمن 1392 01:38
    صدای خنده ی بچه از قشنگ ترین صداهاییه که یه نفر ممکنه بشنوه . . . مگه اینکه ساعت 2 شب باشه و خونه تنها باشی و بچه نداشته باشی :|
  • 424 یکشنبه 6 بهمن 1392 22:02
    از خاطرات یک پاکستانی : توی هواپیما ، خانومی که کنارم نشسته بود با فهمیدن اینکه من پاکستانیم به شدت وحشت زده شد . لحظه ی خنده داری بود برام . از شدت خنده نزدیک بود بمب هام از جیبم بیوفته بیرون
  • 423 یکشنبه 6 بهمن 1392 21:50
    روش های صدا کردن دوس دخترتون : 1 _ عسلم 2 _ قندم 3 _ آرد 4 _ تخم مرغ 5 _ 1/2 پیمانه کره 6 _ سرخ کنید 7 _ توی ماهیتابه بریزید 8 _ در دمای + 375 درجه سانتی گراد حرارت دهید
  • 422 شنبه 5 بهمن 1392 21:49
    خیلى دوست دارم واسه یه بارم که شده وقتى یه جا وارد میشم بلند بگم ببینید کى اومده، ولى حیف که دونستنش به درد هیچکس نمیخوره.
  • 421 شنبه 5 بهمن 1392 21:48
    خوشحالم که پیانو ندارم، چون الان اصلاً حوصله ى پیانو زدن ندارم.
  • 420 شنبه 5 بهمن 1392 21:47
    امشب فهمیدم تا یکى شبیه خودت نبینى نمیفهمى چقدر مزخرفى.
  • 385 جمعه 20 دی 1392 11:18
    هوا اینقدر سرد شده که سیاست مدارا هم دستشون تو جیب خودشونه
  • 384 چهارشنبه 18 دی 1392 14:22
    عدالت یعنی اینکه 4 تا دختر از روبه روت بیان و تو عاشق هر 4 تاشون بشی
  • 381 چهارشنبه 18 دی 1392 14:16
    آدما دو دستن ، اونایی که تبدیل به خاطرات میشن ، اونایی ک تو خاطرات گم میشن
  • 378 شنبه 14 دی 1392 19:39
    نشد یه روز صبح از خواب بیدار شم ، ببینم واقعا" بیدار شدم
  • 373 پنج‌شنبه 12 دی 1392 22:48
    تو آسانسور بودیم ، مامان گفت صدای موزیکشو ببینین چقدر بلند شده . نمیدونم چرا ، ولی 4 نفرمون به سقف آسانسور خیره شدیم :| احتمالا میخواستیم صدای موزیکو ببینیم
  • 369 چهارشنبه 11 دی 1392 17:31
    - چیزی واسه امتحانا خوندی ؟ - نه ، از امروز شروع میکنم - به جمعمون خوش اومدی !
  • 365 دوشنبه 9 دی 1392 12:22
    یه جا خوندم نوشته بود : بزرگترین مشکل اطرافیانمون اینه که فک میکنن ما خریم !
  • 360 پنج‌شنبه 5 دی 1392 19:07
    برام sms اشتباهی اومد که : " رسیدی پاریس خبر بده ، جلسه ی هیئت مدیره هم فرداس " حالا من داشتم باب اسفنجی میدیدم :|
  • 319 چهارشنبه 27 آذر 1392 22:49
    همیشه حس میکنم یه چیزی توی خونه هست ک باعث میشه من خوابم بگیره
  • 318 چهارشنبه 27 آذر 1392 21:02
    http://www.reza-amper.ir/image/Madar-Pedar.jpg/ عمه هم ندارم
  • 314 سه‌شنبه 26 آذر 1392 14:35
    میازار موری ک دانه کش است . . . که دوس دختر دارد و خوراکش sms است
  • 291 شنبه 23 آذر 1392 20:11
    زیبایی در چشمای تو نیست ، در کیفیت Blue ray فیلم های جیمز کامرون است
  • 240 جمعه 15 آذر 1392 11:16
    سروش به امین : سلام چطوری؟ کم پیدایی؟ تاریخ : 13 / 8 / 1390 امین به سروش : سلام ببخشید دستم بند بود ، مرسی تو چطوری؟ تاریخ : 15 / 9 / 1392 سروش به امین : من اونو 2 سال پیش فرستادم -_- تاریخ : همین الان ! :|
  • 212 یکشنبه 10 آذر 1392 19:46
    قاشق شکلاتی خریده بودم که با بستنی بخورم ! بستنیه که به نصف رسید قاشقه گم شد
  • 211 یکشنبه 10 آذر 1392 14:30
    تا 10 سالگی فک میکردم اونایی ک چشاشون آبیه همه جارو آبی میبینن ! اونایی که چشاشون سبزه سبزی زیاد میخورن !
  • 210 یکشنبه 10 آذر 1392 14:17
    مامان سرش شلوغ بود بم گفت کمکش تخم مرغای آبپز رو پوست بکنم رنده کنم . . . . حال نداشتم پوستشونو بکنم ، با پوست رنده کردم... به نظرتون چقدر طول میکشه تا بفهمه ؟
  • 208 یکشنبه 10 آذر 1392 14:14
    یکی از تفریحات سالمم اینه که حال نداشته باشم تفریح ناسالم انجام بدم
  • 203 شنبه 9 آذر 1392 17:21
    پدر من گاهی اوقات منو مجبور میکنه دنبال چیزایی تو خونه بگردم که وجود ندارن.... شوخیه جالبیه حتما امتحان کنین !
  • 202 شنبه 9 آذر 1392 14:15
    تو اتاق انتظار نمایندگی نشسته بودم ، یه پشه هم رو پام نشسته بود ! حوصلمون سررفته بود بازی میکردیم باهم. من دسمو میبردم سمتش اون میپرید یه دور میزد دوباره سر جای قبلش مینشست ! و این چرخه تا 1 ساعت ادامه پیدا کرد.... حیف ک عمره پشه ها یه روزه ... دوست خوبی بود...
  • 200 شنبه 9 آذر 1392 00:22
    بچه بودم فک میکردم اگه بخوام مرغ پرورش بدم باید تو زمین جوجه بکارم
  • 197 جمعه 8 آذر 1392 23:41
    پسره سر کلاس اومد شیرین بازی در بیاره ، گفت من از بالا سیب انداختم رو سر نیوتن ! اومدم بش بگم : آخه میمون رو درخت سیب چیکار میکردی؟ :| مگه موز نمیخورین شماها؟ اما دیگه اونروز زیادی ضایش کرده بودیم ، بسش بود !
  • 196 جمعه 8 آذر 1392 23:36
    واکنش استادا و رفیقام و بقیه ی دانشجوها وقتی میفهمن من سیدم : تو سیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :O :O :O :O :O :O